*دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین
به خدا معشوق من آن بالاست
*برای خندیدن منتظر خوشبختی نباش!
شاید خوشبختی منتظر خندیدن توست
*تو سیب سرخ کدامین درخت پرتقالی
که هر دانه انارت به سرخی گیلاسهای
درخت موز است ای گلابی!
*یه گنج خوب یه دوست همیشگی نیست
ولی یه دوست خوب یه گنج همیشگیه
*شادی را هدیه کن،حتی به کسانی که ان را
از تو گرفتند و عشق بورزید حتی به آنها که دلت
را شکستند....
*دوست خوب توی دنیای بد،مثل یه فنجون قهوه
گرم توی هوای سرده؛هر چند هوا را گرم نمی کنه
ولی آدم رو دلگرم می کنه!
*"قلب"وقتی پر از "عشق"می شه که از چشمت
"اشک"بیاید
*سالها با نگاهت حرف زدم ولی افسوس که نمیدانستم
چشمانت ناشنوایند!
*به یاد خنده هر روز گریه می کنم
*دیدن لبخند آدمهایی که رنج می کشند از دیدن اشک
آن ها دردناک تر است
*نا رفیقان را کشتند ولی من جرات نکردم حتی
تورا نفرین کنم
*کبریت قهرت را روشن نکن چون اجاق قلبم
نشتی داره
امروز اربعینه
به همه شما تسلیت می گم
تو عزا داری هاتون مارا هم دعا کنید
خدایا دوست دارم
به نام خدایی که پرسپولیس را افرید تا استقلال بی سرور نباشد نمی دونید چه قدر خوشحالم فردا با افتخار می روم مدرسه دوتا پرسپولیسی اصیل تو کلاس ما هست بقیه همه استقلالی نمی دونید چقدر دعا کردم 6تا نماز شکر 1000تا صلوات نذر کردم به خدا قول دادم تا یک هفته هیچ کار بدی نکنم . خدا منو خیلی دوست داره ازش خواستم دو بر یک به نفع ما تموم بشه خدا هم پذیرفت .لحظاتی که موقعیت از دست می دادیم نا امید نمی شدم تا این که بالا خره گل پیروزی زده شد هیجانم بیشتر شده بود . استقلالی ها هم ناراحت نباشند خوب بازی کردند ولی تیم ما بهتربود انشا ءالله دفعات بعدی
کوچیک که بودم قاتل حیوانات بودم امیدوارم پس از خواندن این مطلب نظرتون عوض نشه نگین چه دختر سنگ دلی پروانه می گرفتم بالشون را می کندم دفنشون می کردم
توی یه ظرف شکلات می ریختم وقتی توش مورچه جمع شد اب می ریختم
مورچه هارا لگد می کردم
ولی یه بار یه گنجشک زخمی تو خیابون دیدم با خودم به خونه اوردم ازش مراقبت کردم ولی یه روز صبح که بیدار شدم دیدم جاش که روی تراس بود خالیه فهمیدم پر زد و رفت روزگار رو ببینید حتی اون گنجشک هم به من خیانت کرد و تنهام گذاشت امیدوارم خدا تنهام نگذاره بقیه به درک
یه روزی از روزهای تابستان سه سالگیم بود داشت برنامه کودکی می داد که توش دختری با موهای طلایی بود .منم که موهام سیاه حسودیم میشه میرم زرد چوبه را بر می دارم و روی سرم می ریزم میشنم جلوی تلویزیون فکر می کردم شخصیت کارتونی تلویزیون منو میبینه گفتم منم موهام زرد شد از تو هم بهتر مادرم که به بیرون رفته بود وقتی اومد و این وضع را دیده شوکه شد ....
خلاصه 3روز پشت سر هم حموم رفتم موهام رو شستم تا بوی بد زرد چوبه از بین رفت