***هرچي بخواي***

معرفی وبلاگ

به نام خدايي که وجودم ز وجود پر وجودش به وجود امد *سلام* به وبلاگ من خوش آمدي هر چي بخواي مي توني صدام كني گاهي دير به دير ميام اميدوارم به بزرگواري خودتون ببخشيد من متولد بهمن 73 هستم طرفدار تيم پرسپوليس عاشق هيچ كس به جزخدا نيستم اميدوارم ازاين وبلاگ خوشتون بياد نظري انتقادي چيزي داريد به من بگيدمن انتقاد پذيرم ناراحت نمي شم

دسته

سخن حکیمان (37)

نوشته های زیبا (31)

حرف های خودم. (29)

طنز ،لطیفه،اس ام اس (19)

خاطرات راهیان نور (5)

وبلاگ دوستان گلم

خاطرات كهنه
سرنوشت
محبت
آرزوي عشق
در راه...
...*آهسته بيا*...
كلبه تنهايي
نفس...
زاگزاگ
طلوع
shadow
TOP • PRO • PERFECT
I LOVE YOU
sport
**ღ♥ღنفس بريدهღ♥ღ**
جالب سيتي

آرشیو

آمار وبلاگ

تعداد بازدید : 233089

تعداد نوشته ها : 199

تعداد نظرات : 134

Rss

طراح قالب

GraphistThem274

پاتو از گليمت دراز تر نكن

روزی شاه عباس با همراهانش در حال گذر از منطقه ای بودند که فقیری را دیدند که روی گلیمش خوابیده به طوری که پاهایش از گلیم بیرون نزده.شاه دستور داد به ان فقیر پول بدهند.فقیر برای دوستش این ماجرا تعریف کرد دوستش هم گلیمش را برداشت و همان جا خوابید به طوری که پاهایش از گلیمش بیرون زده بودشاه دستور داد پاهای اورا قطع کنند یکی از افراد شاه گفت شما در راه رفت به آن فقیر پول دادید.اما ...شاه گفت این فقیر پایش را از گلیمش دراز کرده

(0) نظر

دسته ها :

يکشنبه 1389/4/6 12:23

چند مرده حلاجي.

حسین بن منصور حلاج که مردی عارف و خداشناس بود روزی به مردم گفت من حقم منظورش این بود که من راست می گویم چون قبلا درباره ارتباطش با خدا حرف زده بود.مردم گمان کردند می گوید من خدا هستم برای همین دستانش را قطع کردند و بعد چشمانش را در اوردند و بعد زبانش را قطع کردند و خواستند که اتشش بزنند همان موقع جان داد بعد اتشش زدند .

(0) نظر

دسته ها :

يکشنبه 1389/4/6 12:23

قسم حضرت ابو الفضل را باور كنم يا دم خروس را

روزی مردی به دنبال کسی کرد و می گفت که او خروسش را دزدیده.بعد که مرد را گرفت مرد مدعی بود که خروسی را ندیده و به خدا و حضرت ابو الفضل قسم می خورد .همان لحظه از لباسش دم خروس از لباسش معلوم بود صاحب خروس گفت قسم حضرت ابو الفضل را باور کنم یا دم خروس را.

(0) نظر

دسته ها :

يکشنبه 1389/4/6 12:22

ماست مالي كردن

در زمان ازدواج فوزیه با محمد رضا شاه مهمانان مصری فوزیه از راه اهن جنوب به تهران می آمدند برای همین هم شاه دستور داد برای ابرو داری دیوار خانه های روستای اطراف راه اهن را سفید کنند.در یکی از روستاها رنگ نبود وقت هم کم بود برای همین با کشک و ماست دیوار را سفید کردند.

(0) نظر

دسته ها :

يکشنبه 1389/4/6 12:20

آب زير كاه

آب زیر کاه در قدیم قبایل ضعیف برای آن که بتوانند دشمن قوی را مغلوب کنند چاره ای جز مکر و حیله برای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشتند.لذا در مسیر دشمن باتلاقی پر از اب حفر می کردند و روی آب را با کاه طوری می پوشاندند که هیچ کس تصور نمی کرد ممکن است زیر کاه آبی وجود داشته باشد. ایجاد این گونه باتلاق ها ی آب زیر کاه فقط در کنار روستاها و مناطق کشاورزی امکان پذیر بود تا موجب شک دشمن نشود و با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر در آن گذرگاه پوشیده از کاه گام بردارد در درون آب زیر کاه غرق شود.

(0) نظر

دسته ها :

يکشنبه 1389/4/6 12:14

صفحه قبلی